(( سلامتی همه ی پسرها ... ))
بسلامتی پسرها فک میکنی پسرا خسته نشدن؟
به سلامتی پسرها همیشه به یه تیکه آهن فروخته شدن
به سلامتی پسرها وقتی پولی تو جیبشون نبوده محل هیچی بهشون نذاشتن
به سلامتی پسرها از بیکاری از بی پولی
به سلامتی پسرها رو هرکی دس گذاشتن یا بچه مایه دارا ازشون گرفتنش یا یکی اومد از گذشته ننگین طرف واسشون تعریف کرد
به سلامتی پسرها بخدا اونام کم آوردن اما غرور مردونشون اجازه نمیده بیاین جار بزننن!
بسلامتی همه پسرا که همه چی رو توو خودشون حبس میکنن...
تو که قیمت همه چیز و با پول می سنجی تا حالا شده از خدا بپرسی :
قیمت یه دست سالم چنده؟
یه چشم بی عیب چقدر می ارزه؟
چقدر باید بابت اشرف مخلوقات بودنم پرداخت کنم؟!
قیمت یه سلامتی فابریک چقدره؟
.
خیلی خنده داره نه؟
و خیلی سوال ها مثل این که شاید به ذهن هیچ کدوممون نرسه …
.
اون وقت تو موجود خاکی اگه یه روز یکی از این دارایی هایی رو که داری ازت بگیرن
زمین و زمان رو به فحش و بد و بیراه می گیری؟
چی خیال کردی؟
پشت قبالت که ننوشتن. نه عزیز خیال کردی!
.
اینا همه لطفه، همه نعمته که جنابعالی به حساب حق و حقوق خودت می ذاری
تا اونجا که اگه صاحبش بخواد می تونه همه رو آنی ازت پس بگیره.
پروردگاری که هر چی داریم از ید قدرت اوست …
.
اینو بدون اگه یه روزی فهمیدی قیمت یه لیتر بارون چنده؟
قیمت یه ساعت روشنایی خورشید چنده؟
چقدر باید بابت مکالمه روزانه مون با خدا پول بدیم؟
یا اینکه چقدر بدیم تا نفسمون رو، بی منت با طراوت طبیعت زیباش تازه کنیم
اون وقت می فهمی که چرا داری تو این دنیا زندگی میکنی!
.
قدر خودت رو بدون و لطف دوستان و اطرافیانت رو هم دست کم نگیر
به خدا ایمان داشته باش تا بشه تموم قشنگیهای دنیا مال تـــو
تا تو را دیدم ندادم دل به کس
عاشقم کردی به فریادم برس
هوای مُردن
بیخ گوش من است
همانجایی
ک روزی
رَدِ نفسهای توبود…
در شهری که خورشید را به قیمت شمعی نمی خرند
پروانه شدن یعنی تباهی
صدا بزن مرا مهم نیست به چه نامی
فقط میم مالکیت را آخرش بگذار
می خواهم باور کنم ، مال تو هستم
در پــــی دانـه مـرو همچـو کبوتــر ، کـه تــو را
عاقـبت بهــر یکـی دانـــــه ، بــــه دام انـدازنـد
صیـد کن شیـــر صفت، نیم بخور، نیم ببخش
تـا بــه هـرجـا کـه روی ، بـر تـو ســلام انـدازند
من اگر اشک به دادم نرسد می شکنم
اگر از تو یادی نکنم می شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
تک و تنها به خدا می شکنم
دوستت دارم هایت را به کسی نگو
نگه دار برای خودم
من جانم را برای شنیدنش کنار گذاشته ام
به چشم هایت بگو نگاهم نکنند
بگو وقتی خیـره ات می شوم سرشان به کار خودشان باشد !
نه که فکر کنی خجالت میکشم ، نه !
حواسم نیست ، عاشقت می شوم
چـﮧ سَـخـﭞ اَسـﭞ
هَـم پـآييز بآشَـد،
هَـم اَبر بآشَـد،
هَـم بآرآטּ بآشَـد،
هَـم פֿـيآبآטּ ِ פֿـيس بآشَـد ...
اَمـــــآ...
نـﮧ تــو بآشے ...
نـﮧ دستے بَـرآے
فِشُردטּ بآشـد
نـﮧ پآيے بَـرآے
قَـدم زَدטּ بآشَـב
وَ
نـﮧ نگآهـے بَـرآے زُل زَدטּ
ﻏﻤﮕﯿﻨﻢ
ﻣﺜﻞ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺸﻮ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺑﺎ ۱ ﻧﻔﺮ ﺩﯾﮕﻪ
ﺩﯾﺪ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭﻣﺪ " ﺗﻮ
ﻗﻠﺒــﺘـــــ"
ﻣﺜﻞ ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ۹ ﻣـﺎﻩ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻣﯿﺸﻨﻮﻩ ﺑﭽﺶ ﻣﺮﺩﻩ
ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻭﻣــﺪﻩ
ﻣﺜﻞ ﻋـﺮﻭﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﻣﺎﺩﺵ ﺗﻮ ﺭﺍﻩ ﺁﺭﺍﯾﺸﮕـﺎﻩ ﺗﺼﺎﺩﻑ
ﮐـﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺘـــ
ﻣﺜﻞ ﻣـﺎﺩﺭﯼ ﮐـﻪ ﺗﮏ ﭘﺴﺮﺵ ﻫـﯿﭽﻮﻗﺖ ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ
ﺑﺮﻧﮕﺸﺘــــ
ﻣﺜﻞ ﺯﻧـﯽ ﮐـﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤــﻪ ﻫﯿﭽـﻮﻗﺖ ﻣـﺎﺩﺭ ﻧﻤﯿﺸــﻪ
ﻣﺜـﻞ ﺑﭽــﻪ ﺍﯼ ﮐـﻪ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺷﻠﻮﻍ ﮔﻢ ﻣﯿﺸﻪ
ﻣﺜﻞ ﭘﺪﺭﯼ ﮐﻪ " ﭘﻮﻝ" ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﮏ ﺩﺧﺘﺮﺵ
ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺑﺨـﺮﻩ
ﻣﺜﻞ ﮐﺴﯽ ﮐـﻪ ﺗﻮ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩُ
ﻃﺮﻓﺶ ﻓﻘﻂ " ﺩﺳﺖ " ﺩﺍﺩ
ﻣﺜﻞ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑﭽﺶ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺎﻟﻤﻨﺪﺍﻧﻮ ﻫﺪﯾﻪ
ﮔﺮﻓﺖ
ﻣﺜﻞ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺷﺶ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﺕ ﺷﺎﺭﮊ ﺑﻮﺩ
ﻭﺍﺳﻪ ﻋﺸﻘﺶ
ﻏﻤﮕــﯿﻨـــــــــــــــــــــــﻢ ﻣﺜﻞ ﺣﺎﻝ ﺍﻻﻥ
ﺧــﻮﺩﻡ...
باهـــــام دعــــوا کــــن
باهــــام قهــــر کــــن
حرصــــم و در بیـــار
بهونـــــه بگــــیر
تــــازه اجــــازه داری اشکمــــــو
بعضـــــی وقتــــا در بـــــیاری
امــــا
حــــق نــــداری هیــــچ وقــــت بـــری
هیــچوقــــت !
خدایـــــــا
اهـــــــل معاملـــــه هستی؟
من جهنـــــــمت راندیده بازندگـــــــیم عوض میکنم!
توکــــه زندگــــــی مرا دیده ای..
نتــــرس ضرر نمیکــــــــــنی..
عاشقی می کنم!
لـــــج می کنم!
بد اخلاق می شوم!
دست خودم نیست …
ساعت و زمان هم ندارد!
تــــــــو که نباشی …
زندگی به کام من تلخ است ..
کاش معشوق ز عاشق طلبه جان میکرد تا که هر بی سرو پایی نشود یاره کسی
.
دلم بایگانی رویاهای شکسته ای ست که در حسرتت خاک می
خورند ...
چه اشتباه مهیبی !!!
آنجا که سرنوشت عشق را به دلم پیوست کرد و مرا در پوشه
تنهائی گذاشت
پچ پچ دوستت دارم های تو در گوش او به گوشم میرسد !
بازیچــه ام یا باز بچــه فرضم کرده ای ؟!
دَســــتــــ هــــایــَـــم خــالـــی اَنـــد …
جـایِ خــالــی دَســــتـِـــ تــو را هــــیـــــچ کــَــســ
بــَــرایــَــم پــُــرنــمـــی کــــنــد …
راســــتــــ مــــی گـــُـفــتــــ شـــــامــــلو:
”
دَســـــتـــِـــ خـالـی را بـایــَـــد بــَـــر ســَـر کــــوبــیـــد ”
.
کاش خدا سه چیز را نمی آفرید : غرور ، دروغ ، عشق
تا هیچ گاه کسی از سر غرور به دروغ دم از عشق نزند
این جمله رو باید با آب طلا نوشت قاب کرد :
وقتی ﻳﮏ ﺯﻥ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﻭﺍﺭ
ﺑﺎﺗﻮ ﺑﺤﺚ ﻣﻴﮑﻨﻪ
ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺵ
ﭼﻮﻥ ﺳﮑﻮﺕ ﻳﮏ ﺯﻥ
ﻧﺸﺎﻧﻪ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﺗﻮﺳﺖ !
خانومیم باهام قهر نکن
دلم میشکنه ها دلبرم
میخوام داد بزنم دوست دارررررررررررررررررررم عشقم
تو دنیای منی
نفسم
انگشتانم که لای ورق های دیوان حافظ میرود
دست دلم میلرزد!
اما به خواجه میسپارم تا امید را از دلم نگیرد
دلم میخواهد همیشه بگوید
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور!
نـگـاهـم نـکـنـنـد
بـگـو وقـتـی خـیـره ات مـی شـوم
سرشـان بـه کـار خـودشـان بـاشـد … !
نـه کـه فـکـر کـنـی خـجـالـت مـی کـشـم هـا
نـه !
حـواسـم نـیـسـت
عـاشـقـت مـی شـوم . .
در زیر باران ...
به درخواست چتر هم ... جواب رد میدهم ...
میخواهم ... "تنهاییم" را ... به رخ این هوای دو نفره بکشم ...!
خلوتگاه عشق
هوای دو نفره داشتن،
نه ابر میخواهد نه باران نه یک بعد ازظهر پائیزی….
کافیست حــواسمان به هم باشد ...
ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺯ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺩﺳﺘــﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ .
ﺩﺭ ﺟﯿﺒــــﺖ ﺑـــﮕﺬﺍﺭﺷﺎﻥ ،
ﺷﺎﯾﺪ ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺗﻪ ﺟﯿﺒﺖ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ،
ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﮔﺮﻡ ﺍﺳﺖ...
دیدن عکست تمام سهم من است
از “تو “
آن را هم جیره بندی کرده ام
تا مبادا
توقعش زیاد شود!!
دل است دیگر . . .
ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!!!
با استناد به قانون جرایم رابطه ای
شما طبق مصادیق مجرمانه
به علت دلبری و ایجاد دلتنگی
محكوم به حبس ابد در قلب اینجانب میباشد
دوران محكومیت شما از هم اكنون آغاز میگردد
يادمون باشه که هيچکس رو اميدوار نکنيم بعد يکدفعه رهاش کنيم چون خورد ميشه ميشکنه و آهسته مي ميره . يادمون باشه که قلبمون رو
هميشه لطيف
نگه داريم تا کسي که به ما تکيه کرده سرش درد نگيره يادمون باشه قولي رو که به کسي ميديم عمل کنيم . يادمون باشه هيچوقت کسي
رو بيشتر از چند
روز چشم به راه نذاريم چون امکان داره زياد نتونه طاقت بياره . يادمون باشه اگه کسي دوستمون داشت بهش نگيم برو نميخوام ببينمت چون
زندگيش رو ازش
ميگيريم.
به دنبال اين نباش که با کي ميتوني زندگي کني به اين فکر کن که بدون کي نميتوني زندگي کني
تلخ تر از خود جدايی ها...
آنجايی است كه بعدها آن دو نفر مدام بايد وانمود
كنند،
كه چيزی بينشان نبوده...
كه هيچ اتفاقی نيفتاده...
كه از همديگر هيچ خاطره ای ندارند...
سلام روزگار...
چه میکنی با نامردی مردمان..
من هم ..
اگر بگذارند ...
دارم خرده های دلم را...
چسب میزنم...
راستی این دل ...
دل می شود ؟
این قاعده ی بازی است....
اگر دست دلتان رو شد که دوستش داری ...
باختنت حتمی است ...
مراقبِ آخرین جملهی آخرین دیدار باشید ؛
دردش زیاد است!